پاکم کن و خاکم کن...
ای خالق دا دارم ، پاکم کن و خاکم کن
من جز تو که را دارم ، پاکم کن و خاکم کن
این ناله و این آهم ، این اشک سحرگاهم
این سوز دل زارم ، پاکم کن و خاکم کن
سر تا به قدم دردم ، رو سوی تو آوردم
با محنت بسیارم ، پاکم کن و خاکم کن
مسکین و تهی دستم ، دل بر کَرَمَت بستم
من مستحق نارم ، پاکم کن و خاکم کن
مولا و حبیب من ، محبوب و طبیب من
آلوده و بیمارم ، پاکم کن و خاکم کن
راه از همه سر بسته ، گشتم ز گنه خسته
رو سوی تو آوردم ، پاکم کن و خاکم کن
با این تن فرسوده ، با این دل آلوده
من مهر علی دارم ، پاکم کن و خاکم کن
پی نوشت:
با سلام خدمت همه رفقا و همه همکاران بزرگوار
به لطف خدا و دعای دوستان ما شدیم عازم اعتکاف و تو این اعتکاف به لطف امام زمون خیلی عنایتها بهمون شد که اینجا جای گفتنش نیست... خلاصه میخوام بگم ازین خونواده هرچی هم بگیریم بازم کمه البته باید حواسمون باشه:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن / که خواجه خود روش بنده پروری داند
اما یه چیز دیگه هم بگم مخصوص بچه های جوادالائمه (خصوصا اونایی که خیلی زحمت میکشن)
چند وقت بود لطف خدا شامل حالمون شده بود و شده بودیم واسطه ی کوچیکی برای جهیزیه یه عروس خانوم بزرگوار...
امروز آخرین قطعاتش هم به لطف امام زمون جور شد...
توماشین که میومدم اراک داشتم به این فکر میکردم که چقدر خدا لطف کرد به من که این وظیفه ی سنگین رو روی دوش من ضعیف گذاشت. واقعا شرمنده و بدهکار خدا شدم... تو همین فکر بودم که گوشیم زنگ زد:
یه خانومی گفت:
-الو
-سلام علیکم- بفرمایید
-آقای حیدری؟
-بله خودم هستم. بفرمایید
-شما تو مسابقه نمیدونم چی چی(اسمشو خودمم نمیدونم) برنده شدید!
اعصابم ریخت بهم. فکر کردم یکی میخواد سربه سرم بذاره. آخه سابقه زیاد داشت! گفتم:
-ببین همشیره! همه عالم و آدم مارو گذاشتن سر کار. جون حاجی شما دیگه سر بسر مانذار. روزی ده تا مثل شما زنگ میزنن... بی خیال ما شو تورو قرآن!!!! برو یکی دیگه رو سر کار بذار!

یهو دیدم اون بنده خدا داغ کرد گفت:
-آقای محترم این چه طرز صحبت کردنه؟
من از موسسه ... تماس میگیرم. توی اون مسابقه ای که شرکت کرده بودید شما جزو برنده ها بودید و بعد از قرعه کشی اسم شمادر اومده برای سفر به مشهد مقدس! تا آخر هفته باید بیاید فرمتون رو پر کنید و هزینه سفر رو دریافت کنید!
انگار یه سطل آب ریختن روم.
به زور خداحافظی کردم...
من؟ برنده مسابقه؟ جایزه؟ مشهد امام رضا؟ آخه کدوم مسابقه؟ من که مسابقه شرکت نکرده بودم؟ اصلا اصفهان نبودم تابستون؟
خلاصه نفهمیدیم چطوری مسابقه ای که نه میدونستیم چیه و کجاست ما توش برنده شدیم. اونم چی؟ زیارت امام رضا(ع)
آی امام رضا... امشب تا صبح میخوام بگم: الهی دورت بگردممممممممممممم
خیلی میخوامت با مرام... نوکرتیم به مولااااااااااااااااااااااا...
خلاصه رفقا... ما جوادالائمه ایها هیچ وقت نباید طلب مزد بکنیم اما اینم باید بدونیم که صاحب ما کریمه! قبل از اینکه بخوایم بهمون میده... قبل از اینکه سحر گریه کنی که یا امام رضا دلم برات یه ذره شده خودش میاد سراغت... نمیدونم چی شد دیشب دلم یهو هوای حرم رو کرد. نشستم همون کلیپ همیشگی رو نیگاه کردم. دلم پر غم شد. اما هیچی نگفتم. اونوقت قربونش برم امروز از یه جایی که اصلا فکرشو هم نمیکردم برام رسوند. دستش درد نکنه. میبینید رفقا چه ارباب رئوفی داریم؟
هنوزم نفهمیدم چطوری تو ماسبقه ای که شرکت نکردم برنده شدم همونطوری که هنوزم نفهمیدم چطوری منی که حتی برای حج اسم هم ننوشته بودم اسمم در اومد برای حج!
اگه شما فهمیدید به منم بگید
برای شادی روح آقام امام رضا همگی سه تا صلوات درست و درمون با وعجل فرجهم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یاعلی
+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۳۸۹ ساعت توسط خادم الجواد علیه السلام
|