نمایندگی مجاز ضامن آهو 3
و ما ادراک دلتنگی
باورتان می شود که نمی دانستم چگونه سر صحبت را باز کنم و
شعر کدام شاعر شیرین سخن را مطلع کلامم کنم ،
وقتی که تسبیح اشک هایم پاره شده است و تمام خط های صفحه را حبابی
می بینم ،چگونه روی حباب بنویسم
ای صاحب عزا !
به خدا قلمم پای نوشتن ندارد و خودم هم توان نوشتن ،
چگونه بنویسم وقتی که این روزها هر لحظه استشمام می کنم بوی پیراهن خونین حسین ات را .... .
ای بانی محرم ،و ماادراک دلتنگی ....
درست مثل هر سال امسال هم محرم پیش شمشاد های غمگین رفتم و برای آمدن باران نذر کردم،
من از بد حالی آسمان خبرت می کنم .نمی دانم این راز سالیانه چیست که اینگونه خون جگر می پاشد
به سیمای خورشید و دل ابر ها را خون می کند ؟
من اینجا در گوشه ای ازتکیه ها تمرین راست قامتی میکنم
با قد خمیدگی و شکستن در روضه های حسین ات .
و اشک هایم را لابه لای امین الله هدیه ات می کنم تا برسد به پنجره فولادت
ای کاش آن لحظه سکوت باشد و اشک های من و ....شما
و اشک هایم دعا کنند برای روزی که من یاد کنم اباالفضل را در حوالی گودال....
و زائر حسین شوم در کف العباس ....
و غروب ذکر فاطمه بگیرم در علقمه ...
و شما آمین ضمانت شده ای بگویی بهر دعایش......




