خدا دیدمت...




خدایا...
در این شب های قدر... قدر تو را بیشتر میدانم... آه که اگر نبودی چه میکردم...
خدایا...
 من آماده ام...
برای کاستن... برای افزودن...
برای آنچه تو فرمایی...
فقط یک خواهش...
خدایا...
سنگین آمده ام با کوله باری از گناه...
سبک بازم گردان...
خدایا...
میدانی اگر گناه کردم قصدم مخالفت با تو نبود...
آخر مورچه را چه به مخالفت با سلیمان!!!

 


پی نوشت:
سلام
انشاالله اعتکاف دعاگوی همه دوستان هستم
یاعلی

به فدای لب عطشان حسین...

بخت امسال چه با من یار است

عطش ات را عطش ام غمخوار است

به فدای لب عطشان حسین

اولین ذکر پس از افطار است




اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

 

 

آیة الله بهجت قدس سره :

 

مثل حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه، مثال حاجب اعظم است که تا راضی نشود راهی به سلطان نیست، راه رضایتش را خود فرموده : دعا برای فرج او.

چه غفلتی است که ما را گرفته است!

 

 

 

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

 

 

سحرها را چه میکنید ...

 

 

اگر پهناي نگاه آدمي ... اگر مقايس نگاه آدمي ...

 

                        چيزي به اسم طول و عرض  باشد سومالي ميشود

                                               .

                                               .

                                               .

کشوری است در شرق قارهٔ آفریقا. پایتخت آن موگادیشو است.یک کشور ساحلی است که در منطق

شاخ آفریقا در شرق آفریقا واقع شده‌است. مرزهای این کشور در غرب به اتیوپی، از شمال و نیمه غربی

به جیبوتی، از جنوب غرب به کنیا، از شمال به خلیج عدن  و اقیانوس هند در شرق محدود می‌گردد.

.

.

اما سومالي اينجاست ...

.

.

.

.

 

هيچ غذايي براي افطار نيست



 

به گزارش فارس، درد و رنج آوارگان سومالي كه خانه و كاشانه و كشور خود را به خاطر خشكسالي و

  قحطي رها كرده و هم اكنون در اردوگا‌ه‌هايي مستقر هستندكه در مناطق مختلف موگاديشو پايتخت

 اين كشور برپا شده،‌ در ماه مبارك رمضان بسيار بدتر و دردناك‌تر مي‌شود. 

 


 با وجود نبود غذا به استقبال ماه رمضان مي‌رويم.

 

 

سحر ها را چه ميكونيد ... آيا ...

 

                                                       

 

امام صادق (ع):

ثَلاثٌ مَنْ اَتَى اللّه‏َ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ اَوْجَبَ اللّه‏ُ لَهُ الْجَنَّةَ: اَلاِْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَميعِ

 الْعالَمِ وَ الاِْنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ؛

 

هر كس يكى از اين كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مى‏گرداند:انفاق در تنگدستى،

 گشاده‏رويى با همگان و رفتار منصفانه.

 

حضرت زهرا (س):

حُبِّبَ اِلَیَّ مِن دُنیاکم ثَلاثٌ: تَلاوَةُ کِتابِ اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ وَ الانفاقُ فی سَبیلِ اللهِ؛


از دنیای شما سه چیز محبوب من است: ۱-تلاوت قرآن ۲-نگاه به چهره رسول خدا ۳-انفاق در راه خدا.

 

 

یا کریم اهل بیت

 

 

                          چه نشاطیست عزیزان که به هر انجمن ست
                          شاد و خرم دل یاران و ، به دور از محن ست

                          هر طرف میگذرم، بانگ طرب می شنوم
                          وه که میلاد حسن، نور دل بوالحسن ست

 

 

میلاد دومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت ، کریم اهل بیت

 امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد.

خیال کن که غزالم...

خیال کن که غزالم


بیا و ضامن من شو



شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی، سری به شانه بیفتد
به کار آنکه برون از بهشت گشته عجب نیست
که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی غربت، به طوف لجه ی غربت
چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی نه بلکه جان جهانی
همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتند
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد



الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد

اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد


پی نوشت:

یا امام رضا...

کمتر از آهو که نیستم
میشه ضامنم بشی؟

یا امام رئوف

آن دردها که از همه پوشیده داشتم

تنها در آن حرم به  تو گفتم تو محرمی

یا امام رضا... به دادم برس ارباب........

به دادم برس ارباب....

به دادم...

وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی

 

 

اي ان كه مي داني كيستم ، چيستم ،  بنده ام مي خواني

ای آنکه بر قامت نیازهایم جامه لطف می پوشانی

اي انكه بلنداي سست انديشه ام را ناديده گرفته و

پايه هاي  لرزان ايمانم  را به  ستاريتت استوار مي سازي

اي آنكه عزيز مي گرداني

بي آنكه عزيز باشم

اي انكه هرگاه دست نياز گشودم

نااميدم نگرداندي

من همان سائل فراموش كارم كه اگر دست نيازم براورده گردد

بر طاق نسيان ميگزارم تو را و

راهي شهوت سراهاي دنيا ميگردم

گشوده ايي اينك باري ديگر

همچون هميشه

در هاي رحمتت را

گشوده ايي دوباره درهاي بي نيازت را

و مهمان كردي مرا

مرا كه به گناه دنيا آذين كرده ام

مرا كه از بوي متعفن دنيا خوش گشته ام

مي خواهم سر بر سجده هاي سحر بنهم

مي خواهم كه از من بريزاني

گناهان سبز گشته را

حتي با اينكه خود نيز مي دانم

كه باز مي رويانمشان

و به آب جهل مي پرورانمشان

من مهماني محتاج هستم

آمده ام

رفع نياز اكنون و بعد هايم كنم

آمده ام كه پر كني كيسه هميشه حقير ذهنم را

مرا از معصيت هايي كه كرده ام دور گرداني

ميشود جبر كني بر من  و مرا در راه راستي نهي

اگر مرا دوباره اختيار باشد

حاصلش ميشود

گمراهي

 اين را ميداني و مي دانم

من غير تو هيچ نمي شناسم

و غير تو خانه هيچ سخاوتمندي را نديد ه ام

از من بگذر  خود مي دانم كه دل به معشوق-دنيا  ديگر سپرده ام

مي دانم كه حقيرم ... حقير

مي شود باري ديگر

 

«وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»

 

بار خدايا

 

            روزه مـاه مـبـارک رمـضـان بر شـما واجـب شـد،
            همانگونه برگذشتگان شما واجب گردید
            تا بدین وسیله پرهیزکار شوید.

 

من و پرهیزکاری مي شود آيا ؟؟؟

 

رمضان را به این خاطر رمضان نامیده‏اند كه گناهان را مى‏سوزاند .

 

خدايا بسوزان نه تنها گناهانم را

بلكه جانم را

مي خوام در شعله هاي عشق تو خاكستر شوم

نه انكه از پي هر نقشي و رنگي ...

 


هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد،

گناهان گذشته‏اش آمرزیده مى‏شود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش

 الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشته‏اش بخشوده مى‏گردد. 

 

اميدبسته ام به همين مهربانی ها  

آزادم گردان از آتش روشن شده به دست خويش

بسوزان هيزم جهل و گناهم را

پيش از آنكه بر من بريزند و بسوزانند مرا به آن

                                                                                  آمين

صدای پایش هزار سالست که می آید گوش کن...

 

شرمسارم از این پاکی و از سیاهی خویش

 .

 .

هزار و اندي  ميگذرد

و صداي پايت كوچه هاي غم بسته دنيا را مي خواباند

هزار و انديست كه شب را به صبح مي رسانم بي آنكه باكم باشد

اما تو شب را به سحر ميدوزي و از براي بار گناه من پيشاني  بر خاك ساييده و گريه ميكني

چشمانت زيبايت را از براي گناه من بي فروغ ميگرداني

آقا تا كنون چند هزار بار در چاه مولاي عشق  از بي وفايي من گريسته ايي؟

تا كنون چند هزار بار از گناه من كمرت خميده است

 و دست در جاي دست مادر بر ديوار ها تكيه داده و گريسته ايي

آقا بگو ... بگو آیا دلت هزار و اندي تكه است از من ؟

آقا بگو كه از بار گنه من نيست كه در پرده ايي

آقا ذكر لبانم شما نبوديد  ... ليلي بود  ... مجنون بود ... اكنون هم  ذكر لبانم مجنون است ... ليلاست

آري ذكرلبانم  كه تو را در خيمه ايي نشاند ... اينها بود  

 .

.

.

التماس نوشت :

دوستان بسیار التماس دعا

طفل رباب...


لب تشنه گر شدی تو در این ماه بندگی

آبی ز دیده هدیه به طفل رباب کن...



خدایا...یک سوال!

آیا فرو بردن این همه بغض روزه را باطل نمی کند؟!

خدایا منتقم را برسان...

اللهم عجل لولیک الفرج...

آمییییییییییییییییییین


پی نوشت:

نمیدانم چرا روزه های امسال بیش از قبل طعم تو را دارد یا اباعبدالله...

خدایا ما را به محبوبمان برسان...

التماس دعا

یاعلی

دیروز جمعه بود...

 

پدربزرگی داشتم که عاشق بود

می گفت عاشق ها هیچ وقت شب جمعه نمی میرند

چون چشم به راهند...

می گفت عاشق ها غروب جمعه می میرند...

 

.....................

پدربزرگی داشتم که غروب جمعه مرد...

برگرفته از(حتی بیشتر...)

پی نوشت:

این جمعه هم نیومدی حکمتشو کی میدونه

تا جمعه ی دیگه بیاد کی میره و کی میمونه

اللهم عجل لولیک الفرج...