وقتی وارد حرمش میشی بدجوری دلت هوایی مشهد میشه. میدونی چرا؟ چون دل امام رضا(ع) هم اینجاست. آخه دردانه آقاست.ما خادمین جوادالائمه(ع) درمونده که میشیم آقا را به گلش قسم میدیم و میدونیم که دست خالی برنمیگردیم.
(اما آقا... یه عده جوون دلسوخته دارن به عشق شما خدمت میکنند.هیچی هم مزد نمیخواند. اما وقتی یه اسم جلوشون برده میشه از ته دل آه میکشن. میگن یعنی میشه...یه روزم نوبت ما بشه...
آقاجان . نوکرات انتظاری ندارند. فقط وظیفشونو انجام میدند. اما حیفه که شما یه کربلا نبریشون ها!... اینو از طرف همه رفقام میگم :
از ما نیاز میرسد و از تو ناز عجب
درد سری شده سفر کربلای ما
حال خودتون میدونید آقا. نوکرای خودتون هستند. هر چی کرمتونه همون برا ما بسه....)
"توی حرمش نشسته بودم داشتم زیارت جامعه کبیره می خوندم همون دعایی که عالیترین صفات اهل بیت(علیهم السلام) در آن آورده شده. بعضی ها فکر می کنند تو این زیارت غلو شده اما اینطور نیست.وقتی ما خودمون چیزایی را نداریم و تصور آن کمالات برامون سخته فکر می کنیم هیچکس هم نمیتونه به آن مقامات برسه .در حین خواندن دعا یکدفعه متوجه شدم حرم خلوت شده .خادمان همه را بیرون کردند و ما را نیز...امام رضا منو ببخش اما قسمتی از دیوار حرم تخریب شده بود دیواری که بال ملائک آن را نوازش کرده بودند.دلم از غربت آقا گرفت شاید هم این رسم روزگاره که هر چی ماه تر باشی بیشتر تو چاه کنعان اسیرمیشی(-بخدا اگر شیعه از این داغ(بی حرمتی به ساحت معصومین و تخریب حرمهای شریفه کاظمین و سامرا)دغ کنه و بمیره نباید ملامتش کرد. نمیدونم دیگه چه دردی بزرگتر از این میخواستن رو دل شیعه بذارند-)



آقایی که از 8 سالگی امام شد و بعدها مانند جد غریبش امام حسن در خانه خود هم غریب شد.مگر مامون اجازه میدهد ابن الرضا(ع) در خانه خویش راحت باشد؟مامون دخترش را به ایشان تزویج کرد برای اینکه ایشون رو هم مثل پدر غریبش .....
رنجهایی که ام الفضل بر امام وارد کرد بر صفحه تاریخ حک شده..
(رفقا یه مرد وقتی تو کارهاش به مشکل میخوره وقتی عرصه براش تنگ میشه میگه عیبی نداره شب که رفتم خونه به همسرم میگم. دلم آروم میشه.اما من بمیرم برای آقام جوادالائمه(ع) . تو خونه هم غریب بود.دشمنش زنش بود.ای لعنت به ذاتت ام الفضل .وقتی آقا داشت ناله میزد جگرم... همه کنیزا رو جمع کرد پشت در اتاق.گفت دست بزنید هلهله کنید تا کسی صدای جگر گوشه زهرا رو نشنوه...
بسه دیگه. امام زمان منو ببخشید)
و در آخر اینکه امام جوان ما را در 25 سالگی شهید کردند.امامی که به سخاوت شهره بود و ما یادمون رفته که تو کارهامون بهشون اقتدا کنیم. یادمون رفته اگه میخوام آقا تو غربتش نمونه بهتره کاری کنیم که دیگه مهدی فاطمه غریب نمونه. مطمئنا این زمونه گل نرگس داره کیسه هایی را که یک روز جدش امیرالمومنین(ع) به دوش می کشید به دوش می کشه.نگذاریم سنگینی بارها رو دوش آقامون بمونه . نگو نمیدونم بلد نیستم. تو قدم بردار خودش کمک می کنه. اگه نمی تونی دیوار حرم جدش را درست کنی حداقل روی دلش مرهم بگذار اگه اونو هم نمیتونی حداقل دلشو نشکن."
این متن(نجوای یک زائر منتظر) بود اما مطالب داخل پرانتز از بنده حقیر.امیدوارم بنده رو عفو کنید بخاطر مطالبم.نتونستم جلوی خودمو بگیرم.رفقا فقط التماس دعای فرج. یاعلی
این جمعه نیا امیرمان می آید!!
آن جمعه نیا وزیرمان می آید!!
داریم حساب می کنیم آقا جان
با آمدنت چه گیرمان می آید؟!!